بر باد رفته, زندگی پر فراز و نشیب دختری به نام اسکارلت اوهار ا را روایت میکند.اسکارلت , دختر نازپرورده ی یک مزرعه دار ثروتمند است .اما با شروع جنگ داخلی امریکا وضع به کلی تغیر میکند.
جنگ باعث میشود اسکارلت همه ی آنچه را که در زندگی به آنها مغرور بوده از دست بدهد و قحطی وفقر را از نزدیک لمس کند. بعد از این اتفاقات مزرعه ی تارا که میراث خانوادگیش است برای او ارزش ویژه ای پیدا میکندو او مصمم میشود تا از هر انچه که در اختیار دارد برای رهایی از فقر و حفظ تارا استفاده کند.
داستان ضمن اینکه وقایع جنگ و سرسختی و تصمیم های اغلب خودخواهانه ی اسکارلت برای عبور از مشکلات را بخوبی به تصویر میکشد ماجراهای پر پیچ و خم عشق یک طرفه ی اسکارلت به اشلی ویلکز پسر مالک مزرعه مجاور را روایت میکند . با وجودی که اشلی در اول داستان با دختر خالهاش ملانی همیلتون ازدواج میکند اسکارلت عشقش به او را کنار نگذاشته و تمام تلاشش را برای بدست اوردن دل او میکند....
نویسنده ی کتاب مارگارت میچل متولد ۸ اوت ۱۹۰۰ نوشتن این رمان را از سال ۱۹۲۶ آغاز کرد . میچل پس از پایان کتاب آخرین جمله ی اسکارلت را برای عنوان کتاب برگزید :«فردا روز دیگریست..» اما کتاب های زیادی با نام های مشابه این وجود داشت و میشل که نمیخواست کتابش عنوانی ساده داشته باشد پس از انتخاب های متعدد در نهایت بر باد رفته را با الها م از شعری از ارنست داوسون برای اثرش برگزید و درنهایت کتاب در سال ۱۹۳۶ به چاپ رسید .
من چیزهای بسیاری را فراموش کرده ام/همه چیز برباد رفته است/و همان دسته گلهای سرخی که آشوبگرانه تکان میخورند ...
بر باد رفته از همان ابتدا در بین خوانندگان امریکایی بسیار محبوب شد بطوریکه پرفروش ترین رمان در همان سالی که به چاپ رسید گردید. و در سال ۲۰۱۴ دومین کتاب محبوب در بین خوانندگان کتاب امریکایی بعد از انجیل نامیده شد.
با وجود موفقیت بینظیر این کتاب که علاوه بر محبوبیتی که بین خوانندگان پیدا کرد جایزه کتاب ملی و جایزه ادبی پولیترز را نیز برای میچل به ارمغان اورد, میچل پس از آن هیچ رمان دیگری ننوشت و در سال ۱۹۴۹ بر اثر تصادف جان خود را از دست داد.
در سال ۱۹۳۹ فیلمی از روی این رمان و به همین نام ساخته شد .فیلم هم موفقیت چشمگیری داشت حتی در بین برترین آثار تاریخ سینما قرار گرفت.
قسمتی از کتاب:
اسکارلت ، من هیچ وقت در زندگی آدمی نبودم که قطعات شکسته ظرفی را با حوصله ی زیاد جمع کنم و به هم بچسبانم و بعد خودم را فریب بدهم که این ظرف شکسته همان است که اول داشته ام .
آنچه که شکست شکسته و من ترجیح می دهم که در خاطره خود همیشه آن را به همان صورتی که روز اول بود حفظ کنم تااینکه آن تکه ها را به هم بچسبانم و تا وقتی زنده ام آن ظرف شکسته را مقابل چشمم ببینم
دیدگاه خود را بنویسید